به گزارش روابط عمومی انتشارات امیرکبیر، آیین رونمایی از کتاب «شصت» نوشته مرضیه اعتمادی، روز سهشنبه هشتم تیر ۱۴۰۰ با حضور حسین شاه مرادی، مدیر انتشارات امیرکبیر، محمد قاسمیپور مدیر دفتر فرهنگ و مطالعات پایداری حوزه هنری، مرضیه اعتمادی نویسنده کتاب و جمعی از فعالان حوزۀ فرهنگ و رسانه در خبرگزاری مهر برگزار شد. این کتاب توسط انتشارات امیرکبیر با شمارگان هزار نسخه، ۱۱۱ صفحه و بهای ۳۰ هزار تومان منتشر شده است.
سرفصل روایت در امیرکبیر
در ابتدای جلسه، مدیر انتشارات امیرکبیر، حسین شاهمرادی در رابطه با کتاب چنین گفت: ما سرفصل روایت را در مدت اخیر به امیرکبیر افزودیم. و یک تصمیم اقتضایی است و ممکن است بعدتر با بهتر شدن وضع کاغذ و نشر تغییرات جدیتری در این سرفصل داشته باشیم. یکروز یکی از همکارن ما آمد و گفت کتابی به دستمان رسیده که پنج روز است تلاش میکنم بخوانم اما نمیتوانم، کتاب حجیمی هم نیست اما کمی که میخوانم نفسم بند میاید و باید بعد چند ساعت به سراغش بروم. یک نفس نمیشود آنرا خواند! اما خود من در دو ساعت کتاب را خواندم و تمام حال چند روز همکارمان در دو ساعت به من منتقل شد. ولی گفتم که کتاب، کتاب یک راوی کتوم است. انگار که نمیخواهد روایت کند. باید سخن بگوید و فکر میکنم آنچه گلوی خواننده را میگیرد همین کتوم بودن راوی است. فنیتر این است که روایت پرداخت عرضی ندارد و وقایع را سریع میگوید و از آنها عبور میکند و شاید اگر همهچیز گفته میشد انقدر مخاطب را خفه نمیکرد و مخاطب نفسش از خواندن متن بند نمیآمد.حتی پیشنهاد دادم که میشود کتاب را طولانیتر کرد اما خانم اعتمادی موافقت نکردند. به نظر من این کتاب روایت مقاومت است. ناظر به باوری در درون است که نمیشنویم و نمیخوانیم اما ذیل کتاب است.
این عدم روایت عریض و طویل در کتاب «شصت» یک انتخاب است نه یک نقص. در ایام پس از انتشار کتاب را به افراد زیادی برای خواندن دادم اما بازخورد مشابه این بود که معتقد بودند خیلی خوب است اما ناراحتکننده بوده و متأثرسان کرده است. اما در نهایت از خواندنش راضی بودند.
ناداستانی جسورانه
محمد قاسمیپور مدیر دفتر فرهنگ و مطالعات پایداری حوزه هنری در ادامه این جلسه دربارۀ کتاب چنین گفت:
جناب شاهمرادی دربارۀ اهمیت روایت گفتند که باید بیشتر به آن اعتنا شود. اقبال به این گونۀ نگارشی کم کم رو به افزایش است و تعبیر ناداستان را زیاد میشنوید و مورد استقبال بوده است. از این جهت کار خانم اعتمادی نشاندهندۀ این است که فرزند زمان خودشان هستند که درست و دقیق قالب را انتخاب کردهاند و من امتیاز کار را در اولین خوانش در این دیدم که به تحقیق در زبان فارسی از اینگونه بسیار کم داریم. در فضاهای گزارشی و داستانی تجربیانی انجام شده است نظیر نامه به «کودکی که هرگز زاده نشد» اما متنی ناداستان یا روایتی که تجربۀ فردی راوی مادر را روایت کند نبوده است. ما دختر و پسرهایی داریم که ممکن است پدر و مادر نباشند اما سودای خانواده و فرزندآوری را دارند و بیگانه با این موضوع نیستند.
ما روایتی داریم که راوی مادر ما را در تجربهای سهیم میکند که تجربه نکردیم اما محتمل است که برایمان رخ دهد. ویکتور فرانکل در کتاب «در جستجوی معنا» یکی از سه مؤلفۀ معنادار کردن زندگی را در این میداند که اگر انسان بتواند در برابر رنجی در زندگی بایستد، این ایستادگی به زندگی او معنی میدهد. نظیر چنین تجربههایی در فرهنگ ما بیان نشده است. این ناداستان مختصاتی دارد که من احساس میکنم تمام نقطههای خالی، قسمتهای بازنشده و گفته نشده چون تجربۀ محتمل بشری است. نیاز به گفتن ندارد و خواننده جای خالی آن را پر میکند و ما با قاعدۀ انسانی خود آنرا پر میکنیم و میتوانیم خود را در آن وضعیت قرار بدهیم.
امتیاز دیگر کار جسارت مثبت خانم اعتمادی است. ما پس از انقلاب تعداد زیادی نویسنده مسلمان داشتیم، پیش از انقلاب هم چنین بود اما چون قالبها وارداتی بودند و کارهای اعلا را غربیها نوشتند حس میکردیم در محتوا هم باید به آنها احترام بذاریم. ما زیست و شیوۀ ایرانی-اسلامی را در کارهایمان نداریم و اکنون احساس خلاء داریم که چرا نوشتهها ایرانی-اسلامی نیستند. نویسندهها میترسند که از مفاهیم چون توصل بنویسند و پهلو به پهلوی خرافه از آن یاد میکنند و اگر به قصد استهزا از آن یاد نشود با ترس به آن اشاره میکنند.
این روایت اما ذات زندگی خانم اعتمادی است و برای همین یک آدم غیرمعتقد از خواندنش رنج نمیبرد و با زندگی نویسنده و باور او چفت و جور است. ما هر بلوغ و پختگیای که برای نویسنده در جریان روایت اتفاق میافتد گام به گام جلو میرویم و جزو محسنات متن است. که انسان اول داستان با آدم آخر داستان فرق کرده و سیر صعودی داشته است.
عمدۀ ناگفتهها، ناگفتههای بشری است و مرزی دارد که حس میکنیم نمیتواند جلو برود. اگز مکتوم است به این دلیل است که موضوع زایمان و… موضوع مکتومی است اما فتح البابی است تا دیگران نیز تجربۀ پدر و مادر شدن را بازگو کنند.
تغییر در امیرکبیر
میثم رشیدی، فعال حوزۀ فرهنگ و رسانه دربارۀ نحوه آشنایی با آثار خانم اعتمادی چنین گفت: روزی که خانم اعتمادی به همراه خانم غفارحدادی تشریف آوردند تا متن را تقدیم استاد کنند برای لحظاتی پرینت متن را گرفتم و یک صفحه را خواندم و فهمیدم با یک نویسنده طرف هستم. بعدها متوجه شدم که کتاب دیگری هم در مورد شهید مدافع حرم نوید صفری نوشتهاند. خوشحالم که دومین کتاب خانم اعتمادی رونمایی میشود. از اینکه انتشارات امیرکبیر هم تغییر مختصری در روند خود داده است تشکر میکنم.
نوری در تاریکی
در نهایت مرضیه اعتمادی از تجربیات خود و دلیل نوشتن کتاب گفت: سال 80 بود که خانوادگی حج عمره رفته بودیم و همه گفتیم سری به غار حرا بزنیم و تا هوا تاریک است و خنکتر برویم و برگردیم، ساعت 3 بود که به محل رسیدیم و به سختی عجیبی از کوه رفتیم بالا و برایمان عجیب بود چرا چنین کوه پرزائری مسیر هموارتری ندارد! هنگام پایین آمدن و طلوع خورشید متوجه شدیم مسیر پلهای کمی آن طرفتر وجود داشته است که به دلیل تاریکی هوا آنرا ندیده بودیم.
من و همسرم با وقایعی روبهرو شدیم که برای اولینبار در زندگیمان بود. حتی پرستارها هم میگفتند چنین موردی نداشتند و مسیری بود که در تاریکی طی کردیم.
دلیل نوشتن کتاب این بود که هر مادری یا هرکسی که مشکلی برایش پیش میاید احساس کردم اگر همین رمز ما یعنی «شصت» شکر، صبر و توکل را داشته باشد به او کمک خواهد کرد و از خدا میخواهم این برکت را در کلمات بیمقدار این کتاب قرار دهد که اگر بندهای به گرفتاری افتاد سردرگم نباشد و درهای حیرت را به روی بندگان باز کند.
پیش از تولد زینب همیشه برای خودم مینوشتم اما پس از اتفاقی که برای زینب افتاد هیچ متنی ننوشتم و دلم نمیخواست کوچکترین کلمهای از آن دوران ثبت کنم. اما با بزرگتر شدن پسرم و پایدار شدن وضعیت زینب، برای دل خودم نوشتم و دلیلش این بود که میخواستم وقایع نظمی بگیرد نه اینکه کتاب منتشر کنم. همسرم نیز اطلاعی از این موضوع نداشت و اتفاقی روایت زینب را خواند و گفت کاش ادامه بدهی تا پدر و مادرهایی که بعد از ما این اتفاق برایشان میوفتد از سردرگمی بیرون بیایند.
خانم غفارحدادی بدون شناخت قبلی از من و پس از ارسال اثر گفتند متن زیبای شما را یک نفس خواندم. ایشان نیز برای چاپ این اثر زحمت بسیار کشیدند و سپاسگزارشان هستم.
کتاب «شصت» توسط انتشارات امیرکبیر با شمارگان هزار نسخه، ۱۱۱ صفحه و بهای ۳۰هزار تومان منتشر شده است.
آدرس: تهران، ضلع جنوب شرقی مخبرالدوله (تقاطع جمهوری و سعدی)، پلاک 2
پست الکترونیک: bookamirkabir@gmail.com
فکس: 02133903747
شماره تماس: 2-۰۲۱۳۳۹۰۰۷۵1