معرفی کتاب صد سال تنهایی
زهرا آقازاده
صد سال تنهایی داستان شش نسل از خانوادهای است که همه «فقدان عشق» را به ارث میبرند. ماجراها چنان عجیب و دور از واقعیتاند که فقط و فقط میتوان زاییدهی خیال نویسنده دانستهشان: بارانی که چهارده سال طول میکشد، بیماری بیخوابی که روستا را مبتلا میکند، مردمی که با ارواح زندگی میکنند و بچهای که با دم خوک به دنیا میآید.
اما مارکز معتقد است فقط از تجربههای زیسته خود نوشته است. او دربارهی صدسال تنهایی گفته است:
«من فقط میخواستم تصویری ادبی از جهان کودکیام بر جای بگذارم که خودت میدانی بخش اعظم آن در خانهای بزرگ و غمگین گذشت. با خواهری که خاک میخورد و مادربزرگی که آینده را پیشگویی میکرد و خویشان بیشماری با نام یکسان که هرگز تمایز چندانی میان شادی و دیوانگی قائل نبودند»
سبک رئالیسم جادویی یک سر در واقعیت و یک سر در خیال دارد. سبکی که مورد استقبال عده زیادی از نویسندگان آمریکای لاتین است که البته نمیتوان انکار کرد مارکز سرآمد آنهاست.
صدسال تنهایی محصول هجده ماه حبس خانگی خودخواسته مارکز است. نتیجه چندان غیرقابل پیشبینی نبود. اولین چاپ کتاب در عرض پانزده روز به پایان رسید و بعد از آن این شاهکار به هفده زبان دنیا ترجمه شد و در همه کشورها هم با همین استقبال روبه رو شد. مارکز برای نوشتن صدسال تنهایی در سال 1982 نوبل ادبیات دریافت کرد.