هجرت تنها یک واژه نیست، روان زخمی است که مهاجر را در تمام لحظات زندگی همراهی میکند؛ روان زخمی که با یک عطر، یک طعم، یک آوا و یک خاطره سر میگشاید؛ روان زخمی که برخی از مهاجران با به دست گرفتن قلم سعی در تسکین آن دارند.
مجموعه داستانهای کوتاه وصلههای ناجور یکی از برجستهترین آثار ادبیات مهاجرت ایتالیاست که به موضوعاتی همانند بحران هویت مهاجر، عدم تعلق یا تعلق دوگانة وی، تفاوت فکری و رفتاری میان والدین مهاجر و فرزندان ایشان، میزان پذیرش مهاجر از سوی جامعة میزبان، و نژادپرستی میپردازد.
چهار نویسندة این مجموعة داستان که از نسل اول یا دوم مهاجر هستند، قصد دارند بهواسطۀ قدرت روایتگری، گسستگی درونی و زمانی – مکانی حاصل از تجربة مهاجرت را در وجود خویش التیام بخشند و در روایات خود خانهای امن و سرزمینی سخاوتمند بسازند تا آنها را در پناه خود گیرد، حتی اگر بهصورت موقت.