داستان اربابها در زمان حکومت کوتاه مادرو و عکسالعمل سیاه هوئرتا میگذرد. صحنة داستان شهر کوچکی است در غرب مکزیک که تحت نفوذ و مالکیت خانوادة تاجر وبانکداری است که انگلوار شیرة جان مردم را میمکند و بر قدرت خود میافزایند. این خانواده که در رژیم پورفیریو دیاز به نعمت و قدرت رسیده است، از هیچ وسیلهای، هرقدر هم پلید و خبیث برای تحکیم موقعیت وحفظ منافع خودروگردان نیست.