150,000
تومان
15 ٪
127,500
تومان
افزودن به سبد خرید

قصه های پرنده (یه کوچولو قصه 10)

گزیده کتاب
مشخصات
نظرات کاربران
بریده های انتخابی شما

گزیده کتاب

فردا صبح زود، بابا کفتری صبحانه‌اش را خورد. می‌خواست از خانه بیرون برود که یادش آمد سراغ بقیه‌ی پول‌ها را از جوجه کفتری بگیرد. از جوجه کفتری پرسید: «جوجه جان، جوجه جان، بابا جان، بقیه‌ی پول‌ها چی شد؟»

 جوجه کفتری تو عالم خواب و بیداری گفت:« بابا جان بگذار بخوابم. دیشب گذاشتم توی جیب کت شما.»

 بابا کفتری هرچه گشت، پولی پیدا نکرد.

 این بار با صدای بلندتر گفت: «پس کجا گذاشتی؟ چرا من پیدایش نمیکنم؟»

اطلاعات کتاب

برای ارسال دیدگاه لازم است وارد شده یا ثبت‌نام کنید

ورود یا ثبت‌نام

برای ثبت بریده ای از کتاب لازم است وارد شده یا ثبت‌نام کنید

ورود یا ثبت‌نام