●دسته بندی: کودک و نوجوان
●نویسنده: علی عابدی - نورا ملکی -عبدالمجید نجفی - نرگس برهمند - اکرم کشایی
●سال نشر: 1403
فردا صبح زود، بابا کفتری صبحانهاش را خورد. میخواست از خانه بیرون برود که یادش آمد سراغ بقیهی پولها را از جوجه کفتری بگیرد. از جوجه کفتری پرسید: «جوجه جان، جوجه جان، بابا جان، بقیهی پولها چی شد؟»
جوجه کفتری تو عالم خواب و بیداری گفت:« بابا جان بگذار بخوابم. دیشب گذاشتم توی جیب کت شما.»
بابا کفتری هرچه گشت، پولی پیدا نکرد.
این بار با صدای بلندتر گفت: «پس کجا گذاشتی؟ چرا من پیدایش نمیکنم؟»