سالها پیش در دهکدهای، مردی بود که «ژان میرُد» صدایش میکردند. او مردی بداخلاق بود که همیشه زنش را کتک میزد. نه اینکه او را دوست نداشته باشد، نه! او زنش را دوست داشت اماّ به روش خودش. یک روز زن بیچاره تصمیم گرفت از شوهرش انتقام بگیرد... این کتاب سرگذشت مردی روستایی است که گرفتار آتش انتقام همسرش میشود. همسر مرد روستایی او را طبیب معرفی میکند و مرد روستایی مجبور میشود برای معالجه دختر حاکم اقدام کند و...