بابا کفتری و جوجه اش

نویسنده: علی عا

سال نشر: 1395

معرفی کتاب
مشخصات
نظرات کاربران
بریده های انتخابی شما

معرفی کتاب

غروب شده بود؛ بابا کفتری خسته و کوفته به خانه آمده بود. بعد از کمی استراحت، رو کرد به جوجه‌ی بزرگ‌ترش و گفت: «جوجه جان، برو از مغازه‌ی سرِ کوچه برای صبحانه‌ی فردا شیر و پنیر و کره بخر بیار عزیزم.
این هم پول؛ بقیه‌اش رو هم بگیر و بیار تو جیب کتم بذار.» بعد به مامان کفتری گفت: ....

اطلاعات کتاب

  • سال نشر: 1395
  • چاپ جاری: 1
  • شمارگان: 5000
  • نوع جلد: شومیز
  • قطع: خشتی
  • نویسنده: علی عا
  • نوع کتاب: شکوفه

برای ارسال دیدگاه لازم است وارد شده یا ثبت‌نام کنید

ورود یا ثبت‌نام

برای ثبت بریده ای از کتاب لازم است وارد شده یا ثبت‌نام کنید

ورود یا ثبت‌نام