دندان های پدربزرگ

نویسنده: فریبا کلهر

سال نشر: 1395

معرفی کتاب
مشخصات
نظرات کاربران
بریده های انتخابی شما

معرفی کتاب

یک روز پدر بزرگ به نوه‌اش گفت:‌برویم گردش. امیرعلی خوش‌حال شد. سبد خوراکی‌ها و زیر انداز را برداشتند و راه افتادند. کمی که راه رفتند، گرد و خاک شد. پدربزرگ عطسه کرد...

اطلاعات کتاب

  • سال نشر: 1395
  • چاپ جاری: 1
  • شمارگان: 5000
  • نوع جلد: شومیز
  • قطع: خشتی
  • نویسنده: فریبا کلهر
  • نوع کتاب: امیرکبیر

برای ارسال دیدگاه لازم است وارد شده یا ثبت‌نام کنید

ورود یا ثبت‌نام

برای ثبت بریده ای از کتاب لازم است وارد شده یا ثبت‌نام کنید

ورود یا ثبت‌نام
ناموجود
موجود شد باخبرم کن