بخشی از متن کتاب:

((تمام وقتی که من با خودم حرف می‌زدم، جیم بلند‌بلند صحبت می‌کرد و می‌گفت وقتی به ایالت آزاد برسد اول کاری که می‌کند پول هایش را جمع می‌کند و حتی یک شاهی آن‌را خرج نمی‌کند و وقتی به اندازه کافی جمع کرد می‌رود و زنش راکه زر خرید یک مالکی است که بالای منزل میس واتسون خانه دارد می‌خرد و وقتی او هم آزاد شد هر دو کار می‌کنند و پول جمع می‌کنند و بچه‌هایشان را می‌خرند و اگر اربابشان آن‌ها را نفروخت یک آزادخواه پیدا می‌کند که برود و آن‌ها را بدزدد.))