توضیحات
یکی از زیباترین نامه های پردیخت به سیدمحمود:
هوالحی
قربانت شوم ! آقا سیدمحمودم ! ( الهی دور انگشت هایتان بگردیم که اینقدر گوارا می نگارید . جوهر برکاغذ سابیده می شود از بس که چشمان مان بر آن میرقصند . عشق را آدابی است و بی قراری را سلوکی و فرق هاست میان آنکه نامه وا نمی کند و آنکه نامه تا نمی کند . پریدخت تان بی راه نمی گوید و غلو نمی کند ، اگر بگوید تک تک واژه هایتان را بوییده و بوسیده و از حفظ شده است . نامه هایتان را در گنجه آبنوس مرحمتی آقاجان مان که تحفه هند است ، گذاشته ایم . این جعبه گنج من است ،دارایی من است .
یکی از زیباترین نامه های سیدمحمود به پریدخت :
خاتون جانم ! محبوب خوش بوی من ! پریدخت جانم ! مرقومه واصل شد . یادتان بهار دل است و گلدانی لاله عباسی را در هزارتوی تالاری هزار در و بر هر در هزار قفل بگذارید ، بهار که برسد می شکفد ، تازه می شود معطر می شود . معطر می کند … حکایت دل ما و یاد شما نیز همین است . غریبستان فرنگ که سهل است شما بگو در ستاره دیگر ؛ هرکجا برویم یادتان با ماست و خاطر به یادتان عاطر است .
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.